*** *** السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) *** ***

۹ مطلب با موضوع «اشعار :: 03- امام حسین (ع) :: حضرت علی اصغر (ع)» ثبت شده است

شه چو آمد ز لب تشنه‌ی اصغر، یادش


شه چو آمد ز لب تشنه‌ی اصغر، یادش

رفت از سوز عطش تا به فلک، فریادش

 

بند قنداقه‌ی اصغر به سر دست گرفت

تا چو مرغان کند از بند قفس، آزادش

 

گشت با آن گُل افسرده، روان سوی سپاه

به امیدی که دهد آب و کند دل‌شادش

 

هم‌چو‌ مرغان ز عطش، طفل، پر و بال زنان

ناگه آمد ز کمین‌گاه برون، صیّادش

 

تیر کین آمد و بر حلق علی، جای گرفت

دست بیداد اجل، داد چو گُل بر بادش


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مچین خـــــــــشت لحد تا من بیایم

مچین خـــــــــشت لحد تا من بیایم

تمـــــــــــاشای رُخ اصغر نمایم


دوید او را گــــرفت با آه و زاری

که ای اصغر، مگر مادر نداری

 

بخواب اصغــــــــر گلِ پژمردۀ من

بخواب ای غنچۀ تیر خوردۀ من

 

بخواب آسوده اندر دامن خاک

ندیده دامن پر مهر مادر

 

بخواب و خواب راحت کن شب و روز

که خاموش است صحرا بار دیگر

 

نمی آید صدای تیر و شمشیر

نه دیگر نعره الله اکبر

 

همه افتاده در خوابند خاموش

توئی صحرا و چندین نعش بی سر

 

نترس ای کودک ششماهه من

که اینجا خفته هم قاسم هم اکبر


گل ششمــــــاهه ام را حرمله چید

مگر عـــــــمه گلویش را نبوسید

 

بخواب ای حنجرت صد پاره گشته
بخـــــواب آرامش جانم، علی جان

 

که با تیر سه شعبه کرده صیدت؟

بسوزد جان آن صیاد کافر

 

خدایا بشکند آن دست گلچین

که کرد این غنچه را نشکفته پرپر


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بخواب ای نو گل پژمان و پرپر


بــخواب ای راحت جانم علی جان
بخواب ای طفل عطشانم علی جان

 

بخواب ای نو گل پژمان و پرپر

بخواب ای غنچه افسرده اصغر

 

گل نـــــــــــــازم چرا رنگت پریده

لبت جــــــز اشک من آبی ندیده


بخــواب این کوفیان رحمی ندارند
بخـواب بر روی دستانم، علی جان


بخواب ای اصغرم شد مَشک پاره

نبینی گوش هـــای بی گوشواره


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گهواره بیتابی چرا، علی نمیخوابی چرا

گهواره بیتابی چرا، علی نمیخوابی چرا
پر شده از صدای تو تموم دشت کربلا


ترک ترک شده لبات، الهی بارون بگیره
غنچه نشکفته من، دوباره باز جون بگیره


علی بودن سخته برات، وقتی تو خیمه ها باشی
هی دست و پا میزنی تا، فدایی بابا باشی


حرمله در کمینته ، حرمله نامرده علی
گمون کنم تیرو کمون، با خودش آورده علی


کسی بهت آب نمیده، آه همه بی اثره
نکن تلظی پسرم، ببین بابا تشنه تره!


رقیه میخونه برات" فالله خیر حافظا"
تو میری و پشت سرت، میشکنه قلب خیمه ها


گلوی نازکت مگه، سه شعبه رو تاب میاره
غصه نخور عزیزکم، زهرا برات آب میاره


بارون خون میباره از، زمین به سمت آسمون
حجت قبول شد پسرم، آخه نشون به این نشون


کاش بدونن که گردنت، طاقت نیزه نداره
کاش بدونن تو کاروان، تو خانوما یه مادره


شونه به شونه با عمو، حرومیا دور و برت
برو که مادر میخونه، وإن یکاد پشت سرت


خدا کنه که بعد تو، بچه کوچیک نبینه
غنچه ای رو دست کسی، از روی شاخه نچینه


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

لالا لالا گل بابا دیگه سقا نمیتونه آب بیاره


لالا لالا گل بابا دیگه سقا نمیتونه آب بیاره

لالا لالا گل پرپر بخواب اصغر مادرت که شیر نداره

لالا لالا گل یاسم در هراسم حرمله تورو نبینه

قاتل تو پُر زِ کینه در کمینه تا که یاسمو بچینه

 

بارون میباره از چشمام جون نداره پاهام موندم تنها

لرزه افتاده بر اعضام جون نده رو دستام جون بابا

 

... علی لای لای ، علی لای لای ، علی لای لای علی ...

 

لالا لالا گل سنبل چه قشنگ زل زدی تو چشمای بابا

لالا لالا دل بریدی پر کشیدی از روی دستای بابا

وقتی ساقی آب نیاورد تشنه لب مُرد وقتی دیدم مادرت رو

دم گوشش گفتم آروم تا نشد دیر سیر نگاه کن اصغرت رو

 

آهِ غم میکشم از دل با خنده ی قاتل اِی دل اِی دل

راه خیمه رو گم کردم پر زِ غم و دردم اِی دل اِی دل

 

... علی لای لای ، علی لای لای ، علی لای لای علی ...

 

لالا لالا ناله دارم بیقرارم دلم از داغ تو خونه

لالا لالا گل لاله به سه ساله چی بگم خدا میدونه

همه صبر و طاقتم رفت تا صدای کف و هلهله بلند شد

پیش چشمام زیر تیغ تیز دشمن حنجرت به پوست بند شد

 

خون شد  دلم برای تو  هنوز چشای تو نیمه بازه

میخوام  دفنت کنم تا که  پرپر نشی زیر نعل تازه

آهِ غم میکشم از دل با خنده ی قاتل اِی دل اِی دل

راه خیمه رو گم کردم پر زِ غم و دردم اِی دل اِی دل

 

... علی لای لای ، علی لای لای ، علی لای لای علی ...






دریافت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حسین و ببینید، پریشون و حیرون

 

حسین و ببینید، پریشون و حیرون

داره با یه بچه میاد سمت میدون

 

کی میتونه سیراب کنه اصغرش رو

بچینه با ریشه گل پرپرش رو

 

کی میتونه طفل‌و بگیره نشونی

بیا حرمله که تو راشو میدونی

 

تو خوب میتونی این گلا رو بچینی

سفیدی زیر گلوشو میبینی

 

بگذار آروم بخوابه طفل و

یه جرعه آب بده به طفل و

سیراب کن با سه‌شعبه طفل و

 

تیری که آوردم یکی از هموناس

که قبلاً باهاشون زمین خورده عباس

 

بده مزد من رو، تیرم به هدف خورد

زدم بچه رو و دیدم که باباش مُرد

 

تیری که بهش خورد گلوشو دریده

حالا بچه رو دست باباش خوابیده

 

حسین‌و دیدم که پریشون و حیرون

میرفت سمت خیمه، میومد تو میدون

 

تیرم قلب حسین و چاک کرد

با دست خون گلوشو پاک کرد

پشت خیمه گلش رو خاک کرد

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

الهی حــــــــــرمله از غم بسوزی

الهی حــــــــــرمله از غم بسوزی 

که دیگر حنجـــــر طفلی ندوزی

 

الهی حرمله دستت بیوفتد

کمان از پنجه و شستت بیوفتد

 

فروغ دیدگانم را ربودی

فروغ از دیده ی پستت بیوفتد

 

به چشم خـــویش می کردم نظاره

گلوی اصــــــــغرم شد پاره پاره

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آنقدر لب ‌تشنه و معصوم بود

 

آنقدر لب ‌تشنه و معصوم بود

گریه هم می‌کرد نامفهوم بود

 

صورتی کوچک شبیه غنچه داشت

استخوانش نرم مثل موم بود

 

مادرش از تشنگی شیری نداشت

در میان خیمه‌ها مغموم بود

 

جان به قربان غریبیِ حسین

از دو قطره آب هم محروم بود

 

با سه‌شعبه طفل شش ماهه زدن

در میان کفر هم مذموم بود

 

بین دستش یک طرف جسم علی

یک طرف هم صورت و حلقوم بود

 

لالایی بخواب ای عمرم

لالایی طنّازی کن

میباره از چشام بارون

با گونه‌هام بازی کن

 

گریه میکنی بدنم میلرزه

ناله میزنی جیگرم میسوزه

دست و پا نزن مادرت میمیره

رفتنی شدی پسرم چند روزه

 

لالایی لالا ای جونم

لالایی مرد میدونم

 

آماده‌ای برا میدون

اگه که بند بیاد ناله‌ات

برا خودت یه پا مردی

بده برا تو این حالت

 

تشنته ولی ندارم شیر مادر

تشنه لب برو  پسرم  تو میدون

گریه میکنم برا اینکه تازه

شش ماهت شده درآوردی دندون

 

لالایی لالا جونم

ناله‌ی عمه بالا رفت

یهو دلم هواتو کرد

یه ذره فکر مادر باش

میون گهواره برگرد

 

پر زدی علی باشه تنها رفتی

مادرت ولی کنار گهواره‌ست

چی اومد سرت که دیدم انگشتِ

بابا رو گرفتی تو از درد توو دست

لالایی لالا جونم

*******

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را

 

با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را

به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی است بگیرند هدف، مهمان را

دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را

بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشگل نیست
من چسان دفن کنم پاره ای از قرآن را

مشگل اینجاست که سر نیزه امانت ندهد
اهل غارت نکند رحم ، گُلِ پنهان را

من دهم با چه زبانی خبرت را به رباب
آب دادَست سه شعبه گلوی عطشان را

بعد از این است که بر سینۀ من جا داری
نزد مادر ببرم آهِ دِلِ سوزان را

گریه بر معجرِ عمّه نرود از یادت
وسط هلهله ها بدرقه کن یاران را

تا به محشر ز غبار غم تو گریه بپاست
ای عجب داغ تو کردَست بپا طوفان را

سند مستند کرب و بلا حنجر توست
بُرد مظلومیِ تو آبروی عدوان را

عید قربان من است و تو همان ذبحِ عظیم
و خدا مُهر قبولی زند این قربان را


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰