حسین و ببینید، پریشون و حیرون

داره با یه بچه میاد سمت میدون

 

کی میتونه سیراب کنه اصغرش رو

بچینه با ریشه گل پرپرش رو

 

کی میتونه طفل‌و بگیره نشونی

بیا حرمله که تو راشو میدونی

 

تو خوب میتونی این گلا رو بچینی

سفیدی زیر گلوشو میبینی

 

بگذار آروم بخوابه طفل و

یه جرعه آب بده به طفل و

سیراب کن با سه‌شعبه طفل و

 

تیری که آوردم یکی از هموناس

که قبلاً باهاشون زمین خورده عباس

 

بده مزد من رو، تیرم به هدف خورد

زدم بچه رو و دیدم که باباش مُرد

 

تیری که بهش خورد گلوشو دریده

حالا بچه رو دست باباش خوابیده

 

حسین‌و دیدم که پریشون و حیرون

میرفت سمت خیمه، میومد تو میدون

 

تیرم قلب حسین و چاک کرد

با دست خون گلوشو پاک کرد

پشت خیمه گلش رو خاک کرد