*** *** السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) *** ***

۱۰ مطلب با موضوع «اشعار :: مناجات با خدا» ثبت شده است

شبهای قدر آمد و آقا نیامدی


شبهای قدر آمد و آقا نیامدی
زیباترین ستاره ی دنیا نیامدی


ما را امید وصل تو اینجا نشانده است
ما آمدیم، یوسف زهرا نیامدی


امشب بیا به مجلس ما هم سری بزن
قدرِ گذشته رفت و به اینجا نیامدی


گفتیم جمعه می رسد و می رسی، ولی
جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی


مانند طفل گم شده ای گریه می کنم
خیمه نشین، از دل صحرا نیامدی


مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم
صاحب عزای مجلس مولا نیامدی


کنج خرابه کودکی آرام زیر لب
با گریه گفت شب شده بابا نیامدی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بدم ؛ مرا به پیمبر ببخش یا الله !


بدم ؛ مرا به پیمبر ببخش یا الله !

به اشک دیده ی حیدر ببخش یا الله !

.

تمام دار و ندارم محبت زهراست

مرا به سوره ی کوثر ببخش یا الله !

.

به اشک چشم حسین و حسن قبولم کن

مرا به این دو برادر ببخش یا الله !

.

به درگه تو گناه مکرر آوردم

مرا به عفو مکرّر ببخش یا الله !

.

ببر به کرب‌ و بلا زائر حسینم کن

به آن ضریح مطهر ببخش یا الله !

.

به دست‌ های علمدار کربلا سوگند

به حرمت علی‌ اکبر ببخش یا الله !

.

به بانگ العطش نازدانه‌ های حسین

به خون حنجر اصغر ببخش یا الله !

.

به سیدالشهدا و به خون حنجر او

که شد بریده ز خنجر ببخش یا الله !

.

به لحظه‌ ای که سر نیزه گشت با زینب

سر حسین ، برابر ، ببخش یا الله !

.

به خون میثم تمّار ، جرم  ” میثم ” را

به روی او تو نیاور ؛ ببـخش یا الله!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

الهی بنده ای غرق گناهم


الهی بنده ای غرق گناهم
 به درگاهت خدایا روسیاهم

 در این ماه پر از فیض صیامت 
تو کردی بر من مسکین کرامت 

شدم شرمنده لطف و عطایت 
دلی پر درد آوردم برایت 

الهی تو شه ام جرمو گناه است 
زبار معصیت عمرم تباه است 

خدایا بنده ای گم کرده راهم 
نشانم ده تو راهم را ز چاهم 

تمام کوله بار من گنه شد 
ز فرط معصیت روزم سیه شد

اگرچه من بدم مهمانت هستم 
کنار سفره احسانت هستم

 خدایا با چه حالی آمدم من 
ولی با دست خالی آمدم من

 از این بار گناهان خسته ام من 
چوسائل بر درت بنشسته ام من 

خدایا بی پناهان را پناهی 
بر این آلوده هم بنما نگاهی 

زبارمعصیت خم گشته پشتم 
نگاهی کن تو بر این روی زشتم

نمک پرورده خوان تو هستم 
همیشه غرق احسان تو هستم

 اگرچه پا به سر جرم و خطایم 
خودت دانی محب مرتضایم

 علی و آل او را دوست دارم 
همین باشد مدال افتخارم

تو بودی ازازل پشت و پناهم
 قسم بر مرتضی بنما نگاهم 

قسم بر احمد و مولاو زهرا 
زجرم من بیا بگذر خدایا 

به دنیا بر رضای تو(رضایم) 
 زتو شرمنده در روز جزایم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی


کس به غیر از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی
باز کن در که جز این خانه ، مرا نیست پناهی

نه من آنم که زلطف و کرمت چشم بپوشم
نه تو آنی که کنی منع گدا را زنگاهی


در اگر باز نگردد ، نروم باز به جایی
پشتِ دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی

تو کریمی و  دو صد کوه به یک کاه ببخشی
من بیچاره چه سازم که ندارم پَرِ کاهی

سوز دوزخ به از این کز شرر عشق نسوزم
به بهشت ندهم گر بدهی شعله آهی

سوز ده تا که بسوزد زغمت سخت درونی
اشک ده تا که بگرید زغمت نامه سیاهی

چون بدوزخ زدهان شعله صفت سر بدر آرد
این زبانی که دل شب به تو گفته است الهی



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

من آمده با کوه گناهم


من آمده با کوه گناهم 
شرمنده ام وبه توپناهم
 یارب به حق حیدر کرار 
از مرحمتت نما نگاهم
            غرق گنهم ،الهی العفو 
              بنمانگهم، الهی العفو

شدجرم و معاصی کوله بارم
 جز تو به جهان کسی ندارم 
بر صورت غرق خون حیدر
 بنما نظری به شام تارم 
             غرق گنهم، الهی العفو 
            بنمانگهم، الهی العفو

کم گشته دگر توان و تابم 
شرمندگی از تو کرده آبم 
بنگر تو به اشک چشم وآهم
 ای خالق من بده جوابم
               غرق گنهم، الهی العفو 
                بنما نگهم الهی العفو

غرق گنه و بدم خدایا 
با نمره بدردم خدایا
 برسفره تو نشسته اما 
با دعوتت آمدم خدایا 
            غرق گنهم، الهی العفو 
           بنما نگهم، الهی العفو

من سائل این درم خدایا
 بشکسته نگر پرم خدایا
 بگذر ز گناه و جرمم امشب
 من عاشق حیدرم خدایا 
            غرق گنهم، الهی العفو 
             بنمانگهم، الهی العفو 

 در جود و کرم عجیبی یارب 
بر درد همه طبیبی یا رب 
بر بنده روسیاه خود هم
 تو یاوری و حبیبی یا رب 
              غرق گنهم، الهی العفو
              بنما نگهم ،الهی العفو 

من سائل دل شکسته هستم 
از غیر تو ای خدا گسستم 
با دست تهی و کوه عصیان 
 با یاد تو ای خدا نشستم
             غرق گنهم، الهی العفو
             بنما نگهم، الهی العفو
 
در جود و سخاتو بی نظیری
 هر روسیهی تو می پذیری 
با جرم و معاصی و گناهم
 من آمده دست من بگیری 
              غرق گنهم، الهی العفو 
              بنما نگهم، الهی العفو 

بر درگه تو بهاندارم 
حال ندبه و دعا ندارم
 با کوه گناه و جرم و عصیان
 یارب بجز این نواندارم
              غرق گنهم، الهی العفو
                بنمانگهم، الهی العفو

من شیعه حیدر و رسولم
 من سائل خانه بتولم 
با دست تهی و کوه عصیان 
 یارب به رقیه کن قبولم
             غرق گنهم، الهی العفو 
             بنما نگهم، الهی العفو 

یارب به علی، فرق شکسته 
حیدرکه به موج خون نشسته 
بگذر ز من ای کریم عالم 
بر فاطمه پهلو شکسته 
              غرق گنهم، الهی العفو 
               بنما نگهم، الهی العفو
 
گر بنده پست و بی بهایم
 من یاد شهید کربلایم 
یاد پیکر به خون نشسته 
یاد سراوبه نیزه هایم 
           غرق گنهم، الهی العفو 
          بنما نگهم، الهی العفو

یارب به حق علی اکبر
 یارب به گلوی چاک اصغر
 یا رب تو به آن سه ساله دختر
 از جرم و گناه من تو بگذر 
               غرق گنهم، الهی العفو 
              بنما نگهم ،الهی العفو



سبک 


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شب قدر است و قدر آن بدانیم


شب قدر است و قدر آن بدانیم

نماز و جوشن و قرآن بخوانیم


به درگاه خدا غفران و توبه

به شرطی که سر پیمان بمانیم


برای پاکی نفس و سعادت

همیشه بهر خود شیطان برانیم


شب تقدیر و ثبت سرنوشت است

دعا بر مومن و انسان بخوانیم


برای صیقل روح و روان ها

به دل دریائی ازایمان رسانیم


برای اولین مظلوم عالم

بسی خون دل ازچشمان چکانیم


هزاران لعنت و نفرین بسیار

به قاتلهای مولامان رسانیم


دراین شب ها تومهدی (عج) را صدا کن

چو یوسف غایب است حیران چنانیم


دعای اول وآخر ظهور است

که بیش ازاین دراین هجران نمانیم


مسافر را بگو ایمان قوی دار

که تا وصلی به این دامان امانیم


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

عمری تباه کردم عمر گرانبهارا


عمری تباه کردم عمر گرانبهارا

دیدم ره درست و رفتم ره خطارا


دشمن مرا صدازد از دوست غافلم کرد

دنبال غیر رفتم گم کردم آشنارا


درسینه آه دارم درد گناه دارم

جز توبه نیست درمان این درد بی دوارا


هم مرگ پیش پاو هم عمر رفته از دست

یارب ببخش مارا یارب ببخش مارا


گیرم زدر برانی در پشت در بمانم

غیراز در تو دارم یاسیدی کجارا


من برده ام همیشه کوه گناه بردوش

تو کرده ای هماره با بنده ات مدارا


 از خویش نا امیدم لا تقنطوا شنیدم

یأس مرا گرفتی دادی به من رجارا


هرکس زپادر افتد بردامنی زند چنگ

ای خاندان عصمت  من دامن شمارا


میثم تمام عالم آرند سر به سجده

هرکس گرفته خاکی تو خاک کربلا را


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی


خواهند اگر ببخشند از مجرمی گناهی

اول ورا نوازند با سوز و اشک و آهی


دریای عفو جوشد از اشگ دردمندی

اوراق جرم سوزد از آه صبحگاهی


اینجا گناه بخشند کوهی به کاه بخشند

بیچاره من که با خود ناورده پّر کاهی


ای وای اگر برای افشای هر گناهم

گردند روز محشر هر عضو من گواهی


هر چند روسیاهم با آنهمه گناهم

مشتاق یک نگاهم مولای من نگاهی


یارب چگونه سوزد آن کو در آستانت

رخسار خویش سوده بر خاک گاه گاهی


بار گناه سنگین ره منتهی به بن بست

در پیش رو ندارم جز باب تو به راهی


از من گنه بود زشت از تواست عفو، زیبا

ای عفو از تو زیبا العفو یا الهی


تن خسته پا شکسته درها تمام بسته

جز باب رحمت تو نبود مرا پناهی


عمری گناه کردم دل را سیاه کردم

من اشتباه کردم یارب چه اشتباهی


آلودگی دل را با اشگ تو به شویم

تا در دلم نماند آثاری از گناهی


با کثرت گناهم مپسند روسیاهم

کاورده ام علی را در عین روسیاهی


مهر علی است (میثم) مهر نجات عالم

بی حب او نباشد طاعات جز تباهی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

منی که غرقِ گناهم ، شکسته بال و پرم


منی که غرقِ گناهم ، شکسته بال و پرم

چگونه نامِ بلند تو را به لب ببرم؟!


اگر که دوست نداری خدا خدای مرا

اجازه هست صدایت کنم به چشم ترم؟!


خودم نیامده ام نیمه شب به درگاهت

تو خواستی که بیافتد به این حرم گذرم


بیا مرا جلویِ خوب ها ، خراب مکن

بگیر دستِ مرا که به سنگ خورده سرم


مرا ببخش و دوباره بگیر در آغوش

قسم به حرمت خون مدافعان حرم


بنا نبود فقط خوب ها حرم بروند

شبی بیا و مرا هم به کربلا ببرم


تمام هستی من هست مادر و پدرم

فدایِ حضرت ارباب مادر و پدرم


اگر حسین نشد عاقبت کفن بشود

چگونه نوکرم و بهر خود کفن بخرم؟!


هنوز نیمۀ شب هایِ جمعه می آید

نوایِ مادر او ، تشنه ذبح شد پسرم ...


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

الهی این من این جرم و خطایم

 
الهی این من این جرم و خطایم
رهم دادی، مکن دیگر رهایم 
بگیر از من مرا، اما نه از خود 
بسوز اما مساز از خود جدایم 
تو را گم کردم و خود گشته‌ام گم 
صدایم کن صدایم کن صدایم 
به من گفتند از اول عبد «هو» باش 
چه باید کرد من عبد هوایم 
تو آن ربی که با عبدت رفیقی 
من آن خارم که با گل آشنایم 
گنه کردم، نکردم شرم از تو 
نمی‌دانم کجا رفته حیایم؟ 
خجالت می‌کشیدم بازگردم 
تو گفتی باز هم سویت بیایم 
نبودم عبد تا عبدم بخوانی 
نگویم بنده‌ام، گویم گدایم 
سیه رویم مگر از لطف و رحمت 
بشـویی بـا غبـار کربـلایـم 
از آن بر خود نهادم نام «میثم» 
که بخشی بـر علی مرتضایـم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰