آن دم که من از ناقه افتادم و غش کردم 
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی 

بابا  بابا  بابا ، نور بصرم بابا

ای تاج سرم بابا ، ای همسفرم بابا


آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی
 
من بر سر نی بودم با تو همه جا بودم
 


آن دم که مرا ظالم اظهار کنیزی کرد 
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی 

آن دم که تو را ظالم اظهار کنیزی کرد 
در تشت طلا بودم ، مشغول دعا بودم


آندم که مرا سیلی شمر لعین می زد 
بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی 

آندم که تو را سیلی شمر لعین می زد 
با تو همه جا بودم کی از تو جدا بودم