*** *** السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) *** ***

۱۰ مطلب با موضوع «اشعار :: 03- امام حسین (ع) :: عاشورا» ثبت شده است

یک لحظه تو خیمه گام، یک لحظه تو قتلگام

 

یک لحظه تو خیمه گام، یک لحظه تو قتلگام

لبه تشنه کشتنت پیش چشام

 

از گریه زخمه صدام، بارونه اشک چشام

دشمنم گریه میکرد با گریه هام

ای حسینم ای حسینم ای حسینم...

 

زینت دوش نبی، تو مقتل تشنه لبی

زیر دست و پا به فکر زینبی

 

دیدم در تاب و تبی، دیدی با بی ادبی

من و میزدن یه عده اجنبی

ای حسینم ای حسینم ای حسینم...

 

 

رفتی ریختن سره ما، غارت شد سنگره ما

خدا رحمی کنه به معجره ما...

 

رفتی زخمه پره ما، میسوزه پیکره ما

مثه انگشرت انگشتره ما

 

آتیش دور قافله است دور خیمه هلهله است

جلوداره کاروانت حرمله است

 

دستام بین سلسله است، پای من پر آبله است

چقدر بین من و تو فاصله است

ای حسینم ای حسینم ای حسینم...

 

دیدم دست و پا زدی، مادر رو صدا زدی

سرت و به خاک قتلگاه زدی

 

دیدم بی هوا زدن، خیلی ناروا زدن

پیرمردا تورو با عصا زدن

 

تو مقتل قیامته، غوغا وقت غارته

خولی از تنت پیِ غنیمته

 

گریم از مصیبته، ایام اسارته

پاشو حرمله میون خیمته

ای حسینم ای حسینم ای حسینم...

 

یا جَداه، یا اَبَتاه، یا زهرا، یا اُماه

این حسینه غرق خون تو قتلِگاه

 

الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى، مذبوحِ من القفا

هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ بکربلا

عمه جانم، عمه جانم، عمه جان قد کمانم

 

واویلا عَلَی البَنات، والاجساد العاریات

وَ عَلَی الاَعضاءِ المُقَطَعات...

 

واویلا مخدرات، عَلَی الخُدود لاطمات

سَّلامُ عَلَى النِّسْاءِ بارِزات


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بابای من رو از قفا با دشنه کشتند

 

بابای من رو از قفا با دشنه کشتند

بابای من رو با لبای تشنه کشتند

 

با تیغ و نیزه جسمشو صد چاک کردند

صحرا نشینا پیکرش رو خاک کردند

 

جای یه خنجر رو حنجرش بود

جای هزاران زخم روی پیکرش بود

 

هم خواهرش بود هم مادرش بود

چشم یه ملعونی پی انگشترش بود

 

لعنت به اون که پیکرش رو زیر ور روکرد

توی رگای حنجرش خنجر فرو کرد

 

لعنت به اون خولی که دنبال سرش بود

با ساربانی که پی انگشترش بود

 

لعنت به اون که بی حربه میزد

با هرچی داشتش توی دستش ضربه میزد

 

لعنت به اون که با سنگ میزد

اونی که داشت به پیراهنش چنگ میزد


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

وای وای خدایا برادر تشنم


وای وای خدایا برادر تشنم 

دست و پا میزنه برابر چشمم

 

می غلته رو خاک و پرش پر از خونه

 سرش پر از خونه

قاتل با چکمه روش و بر میگردونه

 سرش پر از خونه

 

خواهرت بمیره که قبل جون دادن 

یه عده با عصا به جونت افتادن 

 

اینهایی که از هم سرت رو دزدیدن 

امروز خلخال دخترت رو دزدیدن

 

حالت چشماش و کسی نمی بینه 

وقتی اون چکمه پوش نشسته رو سینه 

 

رگ های خونینش من و صدا کردن 

زنده زنده سر از تنش جدا کردن 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دور گودال ازدحامی شد


دور گودال ازدحامی شد

معرکه غرق در حرامی شد

 

تکیه داده به نیزه ای آقا

خاطرش محو خیمه ها می شد

 

لشگر کوفه دوره اش کردند

سنگ و تیرش زدند، تا می شد

 

آنقدر نیزه خورد بر جسمش

نیزه بر روی نیزه جا می شد

 

زخمی و ناتوان به خاک افتاد

داشت روح از تنش جدا می شد

 

تا می آمد دوباره برخیزد

استخوان شکسته تا می شد

 

لشگر آن دم که بر سرش می ریخت

همه آفاق نینوا می شد

 

پیکرش را که پشت و رو کردند

زخمها تازه خوب وا می شد

 

لگد شمر، با غرور و غضب

بر سر و صورتش رها می شد

 

شمر وقتی که روی سینه  نشست

کربلا تازه کربلا می شد

 

سینه سنگین و حنجره پر خون

نفسش سخت و  با صدا می شد

 

از گلو خنجرش نشد ببرد

ولی افسوس، از قفا  می شد

 

کاش می شد که زینبش نرسد

یا که از روی سینه پا می شد

 

کاش زینب به خیمه بر می گشت

عرش مبهوت این عزا می شد

 

آه، ناموس حق در آن غوغا

صید صد چشم بی حیا می شد

 

ناله ی مادرش شنیده که شد

راز گودال  برملا  می شد

 

صبح فردا و نعل تازه و اسب

بدنش مثل بوریا می شد


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امشب شب «انّاالیه راجعون» است


امشب شب «انّاالیه راجعون» است
فردا زمین‌کربلا، دریای خون است
حسین و عبادت حسین و شهادت
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

امشب شب راز و نیاز عاشقان است
فردا سر فرزند زهرا، بر سنان است
می‌شود از جفا دست و سرها جدا
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب حسین است و شهادت آرزویش
فردا بریزد بر زمین خون گلویش
در میان گودال می‌زند پر و بال
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب سکینه رنگ از رویش پریده
فردا زند بوسه به رگ‌های بریده
دور از آشیـــانه زیــر تازیـــانه
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب حریم فاطمه، عبّاس دارد
فردا سکینه سر به صحرا می‌گذارد
شعله‌اش بر جگر در عــزای پــدر
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب شود تقدیم دین هست ابوالفضل
فردا جدا گردد ز تن دست ابوالفضل
شود در علقمه زائرش فاطمه
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب علی‌اکبر به سجده سر گذارد
فردا به دشت کربلا جان می‌سپارد
شــود اِربــاً اِربا پیش چشم بابا
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

امشب به اکبر می‌کند، بابا نظاره
فردا شود جسم شریفش پاره پاره
فرق آن مقتدا گردد از هم جدا
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب حرم یک تشنۀ ششماهه دارد
فردا سر دست پدر جان می‌سپارد
بهر یک جرعه آب گردد از خون خضاب
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب کند در خیمه‌ها، قاسم عبادت
فردا رود تنها به میدان شهادت
دل بــه قتلگاهش بــر عمـو نگاهش
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب دعا خواند لب عطشان زینب
فردا شود نقش زمین قرآن زینب
کنـــار قتلــگاه کنـد زهــرا نـگاه
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب کند در خیمه زینب بی‌قراری
فردا کند در مقتل خون سوگواری
یــا امــام زمــان الامـــان الامــان
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب پیمبر اشک ریزد از دو عینش
فردا بشوید صورت از خون حسینش
حضرت فاطمه دارد ایــن زمــزمه
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله
امشب، به خیمه، کودکی ماتم بگیرد
فردا، به زیر بوتۀ خاری بمیرد
تشنه جان سپارد پنــاهی نـــدارد
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

ما را بوَد در سینه، فریاد خمینی
این است خطّ سرخ یاران حسینی
بوده‌ایم با حسین یا حسین یا حسین
بقیة الله آجرک الله
بقیة الله آجرک الله

 

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امشب شب راز و نیاز عاشقان است


امشب شب راز و نیاز عاشقان است
فردا سر فرزند زهرا، بر سنان است


امشب حسین است و شهادت آرزویش
فردا بـریـزد بر زمین خون گلویش

 

امشب سکینه رنگ از رویش پریده
فردا زند بوسه به رگ‌های بریده

 

امشب حریم فـاطمه، عباس دارد
فردا سکینه سر به صحرا می‌گذارد

 

امشب شود تقدیم دین هست ابوالفضل
فردا جدا گردد ز تن دست ابوالفضل

 

امشب علی‌اکبر به سجده سر گذارد
فردا بـه دشت کربلا جان می‌سپارد

 

امشب به اکبر می‌کند، بابا نظاره
فردا شود جسم شریفش پاره پاره


امشب حرم یک تشنۀ ششماهه دارد
فردا سر دست پدر جان می‌سپارد

 

امشب کند در خیمه‌ها، قاسم عبادت
فردا رود تنها به میدان شهادت


امشب دعا خواند لب عطشان زینب
فردا شود نقش زمین قرآن زینب

 

امشب کند در خیمه زینب بی‌قراری
فردا کند در مقتل خون سوگواری

 

امشب پیمبر اشک ریزد از دو عینش
فردا بشوید صورت از خون حسینش


امشب، به خیمه، کودکی ماتم بگیرد
فردا، به زیر بوتۀ خاری بمیرد


امشب شب «انّاالیه راجعون» است
فردا زمین‌کربلا، دریای خون است


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

ای پاره پاره پیکر قرآن! سرت کجاست؟


ای پاره پاره پیکر قرآن! سرت کجاست؟
آه! ای سر بریده! بگو پیکرت کجاست

فریاد «وا عطش عطشا» رفته تا کجا
سقّای کودکان تو، آب‌آورت کجاست؟

ای ماه من! که ماه تمامیّ عالمی
ماه بلند‌قامت تو، اکبرت کجاست؟

بی‌نغمه مانده بر سر گهواره اش، رباب
شش‌ماهه ی نشسته به خون، اصغرت کجاست؟

ای خواب‌گاه و بسترت آغوش فاطمه!
عالم فدای بی‌کسی‌ات! مادرت کجاست؟

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی

 

شیعتی مَهْما شَرِبْتُم ماءِ عَذْبٍ فاذکرونی

اَوْ سَمِعْتُم بِغَـــــریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی

شیعه هرگه آب نوشی از لب من یاد آرید

یا شنیدید از شهید و کشته ای بر من بزارید

 

فـَاَنا السِّبْطُ الَّذی مِنْ غَیْرِ جُــرْمٍ قَتِلُونی

وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی

منم آن سبط رسولی که رگ حلقم گشودند

وبه سم اسب بعد از کشته گشتن جسم سودند

 

لَیْتَکُم فی یَوْمِ عاشــورا جمیـعاَ تَنْظُرونی

کَیْفَ اَسْتَسْقی لِطِفْـلی فَاَبوا اَن یّرْحَمُونی

کاشکی در روز عاشورا همه بودید و آنجا

که چگونه بهر طفلم آب می جُستم ز اعدا

 

وَ سَقُوهُ سَهمِ بَغــــیٍ عِوَضِ الماءِ المَعِین

یا لِرِزءٍ  وَ مَصابٍ هَدَّ اَرکانِ الحَجُون

رحم ننمودند و تیر از عوض آبش بدادند

وای از این ماتم که خون از دیده عالم گشادند

 

وَیلَهُم قَد جَرَحُوا قَلبٍ، لِرَسُولِ الثَّقَلَین

فَالعَنُوا هُم مَاستَطَعتُم شِیعَتِی فِی­کُلِّ حِین

وای بر آنها که قلب مصطفی خَستند از این غم

تاتوانی لعن بنما شیعه بر ایشان دمادم

 

ای قضایی نوحه خوان شو بر شهیدان بلا را

شافعت گردد حسین بن علی روز جزا را


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کشتند از ره کین اولاد مصطفی را


کشتند از ره کین اولاد مصطفی را
لب تشنه سربریدند فرزند مرتضی را


گل‌های باغ زهرا ای وای گشته پرپر
در کربلا بنگر در خاک و خون شناور


در دشت کین فتاده بس پیکران بی‌سر
شد لاله‌گون ز خونِ آن نوگلان پرپر


یا فاطمه تو امروز یک لحظه کن نظاره
جسم حسین مظلوم گردیده پاره پاره

 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود


امشب شهادت نامه ی عشاق امضا می شود

فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا می شود


امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی

فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا می شود


امشب بود بر پا اگر، این خیمه ی خون خدا

فردا به دست دشمنان،برکنده ازجا میشود


امشب صدای خواندن قرآن به گوش آید ولی

فردا صدای الامان، زین دشت بر پا می شود


امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است

فردا خدایا بسترش، آغوش صحرا می شود


امشب که جمع کودکان، در خواب ناز آسوده اند

فردا به زیر خار ها، گم گشته پیدا می شود


امشب رقیه حلقه ی زرین اگر دارد به گوش

فردا دریغ این گوشوار از گوش او وا می شود


امشب به خیل تشنگان، عباس باشد پاسبان

فردا کنار علقمه، بی دست، سقا می شود


امشب که قاسم زینت گلزار آل مصطفی ست

فردا ز مرکب سرنگون، این سرو رعنا می شود


امشب بود جای علی، آغوش گرم مادرش

فردا چو گل ها پیکرش، پا مال اعدا می شود


امشب گرفته در میان، اصحاب، ثار الله را

فردا عزیز فاطمه، بی یار و تنها می شود


امشب به دست شاه دین، باشد سلیمانی نگین

فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می شود


امشب سر سر خدا، بر دامن زینب بود

فردا انیس خولی و دیر نصاری می شود


ترسم زمین و آسمان، زیر و زبر گردد حسان

فردا اسارت نامه ی زینب چو اجرا می شود


 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰