(سبک میگذرد کاروان)


کوثر قرآن منم همسر شیرخدا
ام حسین و حسن مادر کرببلا
فاطمه‌ام فاطمه‌دختر پیغمبرم
میان‌کوچه‌شدم‌زضرب‌سیلی‌فدا


محسنم در کوچه شد فدا
فدای خط سرخ ولا
واویلا... واویلا...ای خدا

*****
سینه و پهلوی من ز ضرب در تا شکست
میخ در خانه‌ام بر روی سینه نشست
ناله‌ی من فضةُ خُدینی از خانه شد
رشته‌ی امید من خصم در آنجا گسست


بسته شد دستان مرتضی
محسنم در کوچه شد فدا
واویلا.... واویلا... ای خدا

*****
مدینه در آتش است تیره شده آسمان
فاطمه شد از ستم بانوی قامت کمان
یا ابتا ناله‌اش از پس در بود و گفت
یاس کبودت شده میان آتش خزان


بابا جان حالم را کن نظر
زهرا را همراه خود ببر
واویلا... واویلا...ای خدا