کدوم دردامو بگم بازو یا دست و کمرم 

می خوام بگم که بعد تو بابا چی اومد به سرم


رفتی و بین منو تو بابا یه نیزه فاصله است 

از روی ناقه افتادم زمین خاک روی چادرم نشست 

رسید و جوری منو زد که بابا دندونام شکست 


تو ازدحام دست و پا گم شد همه عروسکام

الهی که خراب بشه بازار برده های شام 

من الذی ایتمنی من الذی ایتمنی 


بابا لبای خشک تو بذار رو خشکیه لبام 

پا که میذارم رو زمین میسوزه تاولای پام 


حالا که رو پام سرت بابا دیگه آروم بخواب 

زنها و بچه هامونو بعد تو بستن به طناب 

درد خودم یادم میرفت با دیدن اشک رباب


از حرمله بدم میاد از هر چی تیره و کمون 

دخترای شامی منو بابا با دست میدن نشون 

من الذی ایتمنی من الذی ایتمنی 


منی که روی شونه عمو همیشه بوده جام 

حالا مثل مادر تو مرگم و از خدا میخوام 


کاشکی همش باشه یه خواب بابوسه بیدارم کنی 

مهمون یه نوازش از دست علمدارم کنی 

یه فکری هم به حال این دو چشم تارم کنی


خیلی بابا بدم میاد از اونی که عباتو برد 

عمه نبود تا به الان صد دفعه دخترت می میرد 


تو ازدحام دست و پا گم شد همه عروسکام

الهی که خراب بشه بازار برده های شام 

من الذی ایتمنی من الذی ایتمنی