پیش چشم تو علی بال و پرم می سوزد

بخدا ؛ از کف پا ؛ تا  به  سرم  می سوزد


من اگر درد و غم خویش زخاطر  ببرم

از  غریبیّ ِ تو   اما   جگرم  می سوزد


آنقَدَر  بهر  غریبی ِ تو  من  گریه  کنم

یا علی دُورِ دو چشمان ترم  می سوزد


من نگفتم به تو در کوچه چه آمد به سرم

فقط این جمله بگویم  کمرم می سوزد


نیمی از درد و غمم را حَسنم می داند

وای ِ بر دل که ز آه ِ  پسرم  می سوزد


چه کنم با دل خود این دم آخر تو بگو

تا که روی حسنم می نگرم  می سوزد