پاشو اباالفضل که دیگه حتی درآوردی اشک آبو
پاشو اباالفضل طفل رباب هم زده قید مشک آبو
پاشو اباالفضل میدونم اومدی کمک حال رباب شی
ولی چجوری حتی شده خودت هم از خجالت آب شی
خجالتم نده داداش ، چی سرم اومده داداش
گریه نکن گریه واسه یه پهلوون بَده داداش
من موندم و تنی که پاره پاره شد
قرص قمر چطور قد ستاره شد
... سقای تشنه لب ، سقای تشنه لب ...
پاشو اباالفضل سکینه چند ساعته که چشم انتظاره
دلت شکسته همین الآن دعا بکن بارون بباره
پاشو اباالفضل که پا نشی باید روی خاکا بشینم
راضی نشو که برم به خیمه اشک زینبو ببینم
قمر من سوسو زدی ، دم فرات زانو زدی
تو بودی اون دریایی که به رودخونه رو زدی
یادت بمونه موج دل فرات
عباسمو زمین زدن جلو چشات
... سقای تشنه لب ، سقای تشنه لب ...
پاشو اباالفضل مگه تو قول نداده بودی به رقیه
فقط دعا کن که نرسه دست یهودی به رقیه
پاشو اباالفضل که میزنن رنگ کبودی به رقیه
که دخترای حرمله میکنن حسودی به رقیه
تموم آرزوش تویی ، خوش بحالش عموش تویی
خسته که میشه اون که میگیره اونو به دوش تویی
رفته تو خیمه ها چادر سرش کنه
گره معجرو محکم ترش کنه
... سقای تشنه لب ، سقای تشنه لب ...