رأفت برند حالت آن داغ دیده را 

یک دوست زیر بازوی او گیرد از وفا 
و آن یک ز چهره پاک کند اشک دیده را 

القصه هر کسی به طریقی ز روی مهر 
تسکین دهد مصیبت به روی رسیده را 

آیا که داد تسلیت خاطر حسین 
چون دید نعش اکبر در خون تپیده را 

آیا که غمگساری و اندوه بری نمود 
لیلای داغ دیده و زحمت کشیده را 

بعد پسر دل پدر آماج تیر شد 
آتش زدند لانه ی مرغ پریده را