تو خرابه تک و تنها
دختری شبیه زهرا
توی چشماش پر خونو
روی پاهاش سر بابا


زیر لبهاش گله داره
گله از قافله داره
دست لرزون سر خونین
کف پاش آبله داره


بس که زلفاش پریشونه
لا به لاش میشکنه شونه
محرماش بگن روموهاش
گل سر یا لخته خونه


چی میگه من نمیدونم
شاید از لباش بخونم
آره انگار که میخونه
عمه اومد بابا جونم


بابا جونم بابا جونم
نمیدونم نمیدونم
که بیام با تو یا اینکه
پیش عمه جون بمونم


بابا جونم بابا جونم
بابا جون دردت بجونم
یه نظر به این سه ساله
مثل مادر قد کمونم


رفته از کف دیگه چاره
لباسم پاره ی پاره
دختری میگفت به باباش 
بابا این بابا نداره


از کف من رفته چاره
لباسم پاره ی پاره
دختری میگفت به باباش
بابا جون بابا نداره


شب قدر مونده به یادم
یک شب از ناقه فتادم
دشمنو دیدم و گفتم
عمو جون برس به دادم