به بزم ماتم جدّت، بیا اباصالح

شده محرّم جدّت، بیا اباصالح

 

شعار صبح ظهور تو یالثارات است

به زیر پرچم جدّت، بیا اباصالح

 

به اشک چشم محبان سیدالشهدا

که ریخت در غم جدّت، بیا اباصالح

 

هنوز خون گلوی حسین می‌جوشد

به حرمت دم جدّت، بیا اباصالح

 

چقدر خجلت بابا ز کودکش سخت است

به اشک نم نم جدّت، بیا اباصالح

 

به لحظه‌ای که به زانو، کشان کشان آمد

کنار علقمه، جدّت، بیا اباصالح

 

نوای «انکسر ظهری» اش به گوش آید

به قامت خم جدّت، بیا اباصالح

 

قسم به غربت شیب الخضیب کرببلا

به ذبح اعظم جدّت، بیا اباصالح

 

به جا به جا شدن آیه‌های  یک سوره

به جسم در هم جدّت، بیا اباصالح

 

یکی لباس تنش برده و یکی دیگر

ربوده خاتم جدّت، بیا اباصالح

 

دعای آخر او در میان گودالی

نموده زمـزمه جدّت: بیا اباصالح