بسوزم از دل و جانم ، برای حضرت هادی
ز زهر کینه جان داده ،
فدای حضرت هادی
واویلا آه و واویلا...
به زهرا تسلیت گوییم ،
عزای نور عینش را
همان که کشته شد مظلوم
، غریبانه به سامرا
واویلا آه و واویلا...
چنان از زهر نامردان ، ازو سوزانده شد پیکر
که هر دم ناله سر میداد
، کجایی سوختم مادر
واویلا آه و واویلا...
ببین مادر ببین مادر ، که سر تا پا شرر گشتم
چو فرزندت حسن من هم ،
ببین پاره جگر گشتم
واویلا آه و واویلا...
ز بس مظلوم بودم من ، شدم از غصه آکنده
عدو در پیش چشمانم ،
زکینه قبر من کنده
واویلا آه و واویلا...
ببین مادر عطش گشته ، به من غالب در این غوغا
دم آخر کنم گریه ، به
یاد روز عاشورا
واویلا آه و واویلا...
میان مقتل عشقش ، حزین و خونی و عریان
حسینت ناله سر میداد ،
انا العطشان انا العطشان
واویلا آه و واویلا...
ز بسکه تشنگی غالب ، شده بر سبط پیغمبر
حسینت دود می دیده ،
همه جا را دم آخر
واویلا آه و واویلا...