*** *** السلام علیک یا اباصالح المهدی (عج) *** ***

۵ مطلب با موضوع «اشعار :: 08- امام رضا (ع) :: روضه» ثبت شده است

کعبه ی اهل ولاست صحن و سرای رضا


کعبه ی اهل ولاست صحن و سرای رضا
شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا


در صف محشر خدا مشتری اشک اوست 
هر که در اینجا کند گریه برای رضا


کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟ 
چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟


بر سر دستش برند هدیه برای خدا 

ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا


زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل
خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا


نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند 
حیف که خاموش شد صوت دعای رضا


یاد کند گر دَمی ز آن جگرِ چاک چاک 
خون جگر جوشد از خشت طلای رضا


از در باب الجواد می شنوم دم به دم 
یا ابتای پسر، وا ولدای رضا


بوسه به قبرش زدم، تازه زطوس آمدم 
باز دلم در وطن کرده هوای رضا


گر برود در جنان یا برود در جحیم 
بر لبِ میثم بُوَد مدح و ثنای رضا


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان


کار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان 
پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا جان 


آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی 
معصومۀ مظلومه، کجا بود رضا جان 


بر دیدنت آمد چو جوادت ز مدینه 
سوز جگرش، یا ابتا بود رضا جان 


تنها نه جگر، شمع‌صفت شد بدنت آب 
کی قتل تو اینگونه روا بود، رضا جان 


تو ناله زدی، در وسط حجره و زهرا
بالای سرت نوحه‌سرا بود رضا جان 


یک چشم تو در راه، به دیدار جوادت 
چشم دگرت کرب و بلا بود، رضا جان 


جان دادی و راحت شدی از زخم زبان‌ها 
این زهر، برای تو شفا بود رضا جان 


از آتش این زهر، تن و جان تو می‌سوخت 
اما به لبت، ذکر خدا بود رضا جان 


روزی که نبودیم در این عالم خاکی 
در سینۀ ما، سوز شما بود رضا جان 


از خویش مران «میثم» افتاده ز پا را 
عمری درِ این خانه گدا بود رضا جان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

بس که این زهر جفا با جگرم غوغا داشت


بس که این زهر جفا با جگرم غوغا داشت
پاره هاى دل من ناله ى یا زهرا داشت

دل سوزان مرا جز عطشم یاد نبود
گوشه ى حجره ى در بسته دلم غوغا داشت

در غریبى بخدا دادن جان سخت تر است
روز تنهایى من غربتى از مولا داشت

لرزش زانوى من روضه ى اکبر مى خواند
سینه ام ناله اى از گل پسر لیلا داشت

سر زانوى جوادم که سرم سنگین شد
اشک دردانه ى من عالمى از معنا داشت

نه سنانى به تنم بود، نه نیزه، نه لگد
دلم اما بخدا صحنه ى عاشورا داشت

پاره هاى بدنم زیر سُم اسب نرفت
حجره ام روضه اى از بى کفن صحرا داشت

معجر خواهر من را سر نیزه نزدند
کِى حریم حرمم یورشى از اعدا داشت؟

به کنیزى که نخواندند تو را؛ معصومه
کِى چو زینب دل تو شیون و پر غوغا داشت؟

قوم نامرد مرا با لب عطشان کشتند
لحظه ى آخر من زمزمه سقا داشت

روبروی تو نهم بلکه دل ارام شود
چه کنم هر چه کنم حل نشود مشکل من

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

آمد از راه و کشید آرام عبا روی سرش

آمد از راه و کشید آرام عبا روی سرش

یعنی امروزست روز ناله‌ها‌ی آخرش

هر قدم رفت و نشست و دست بر پهلو گرفت

می‌کشد خود را به سوی خانه مثل مادرش

روی خاک کوچه دنبالش اگر دقت کنی

بنگری آثاری از خاکی‌ترین بال و پرش

او زمین می‌خورد و می‌خندید بر حالش عدو

این هم ارثی بود که برده ز جدّ اطهرش

صحنه جان دادن او روضه مستوره شد

حجره در بسته می‌داند چه آمد بر سرش

بار دیگر صورت خاکی و دست و پا زدن

خادمش دید و ولی هرگز نمی‌شد باورش

یک بُنَیّ گفت و از کام پسر بوسه گرفت

از مدینه بهر یاری زود آمد دلبرش

کربلا بابا رسید اما پسر افتاده بود

قلب شاعر آب شد در این دو بیت آخرش

هر چه قدر آغوش خود وا کرد اکبر جا نشد

تا که آخر در عبا پیچید جسم اکبرش...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

کرده دلم هوایت یا ثامن الائمه


کرده دلم هوایت یا ثامن الائمه 
هر دم زنم صدایت یا ثامن الائمه 

دست مرا تو هرگز خالی نمی گذاری 
قربان این عطایت یا ثامن الائمه 

بهر توسل امشب دلها روانه گشته 
از صحن باصفایت یا ثامن الائمه 

یک شعبه از بهشت است صحن و سرایت آقا 
دل میبرد سرایت یا ثامن الائمه 

دلتنگت هستم آقا اذنی بده بیایم 
تا جان کنم فدایت یا ثامن الائمه 

هنگام جان سپردن کردی صدا جوادت 
قربان آن نوایت یا ثامن الائمه 

یاد حسین زهرا لب تشنه جان سپردی 
شد طوس کربلایت یا ثامن الائمه 

در شهر طوس بودی هرگز کسی نه دزدید 
انگشتر و عبایت یا یا ثامن الائمه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰